کتاب و کتابخانه در ایران باستان

                


                                                                                                  بهروز فرهادیان - 1383                                                                      

 

کتاب و کتابخانه در ایران باستان

 

در معنای «کتاب» تعاریف مختلفی ارائه شده است . در این مقاله منظور از کتاب رسانه ای گروهی است که مطالب آن قابل انتقال بوده و در هر زمان و مکانی قابل بازیابی باشد . بنابراین عنوان «کتاب» بر انواع پوست نوشته ها ، لوح ها و طومارها اطلاق می شود و کتاب هایی که امروزه از کاغذ تهیه می شوند یکی از انواع «کتاب» می باشد .

*     *     *

دگرگونی های سیاسی ، جنگ ها ، هجوم ها و غارت هائی که در طول تاریخ بر ایران وارد شده ، مدارک و آثار بسیاری در زمینة علم و دانش ایرانیان را از بین برده است .ایران در دوران مختلف مورد هجوم اقوام بیگانه قرار گرفته است . جنگ هائی در این کشور رخ داده که گاه به ویرانی کامل چندین شهر انجامیده است . عموماً مهاجمین از نظر علم و دانش در سطح بسیار پائین تری از ایرانیان قرار داشتند . آنان به دلیل ناآگاهی نسبت به ارزش علم و کتاب یا نگرش خاصی که دربارة کتب و نوشته های ایرانیان   داشتند ، در فکر نگهداری و حفظ این آثار نبودند .

برای شناخت وضعیت کتابخانه در جامعه ایران باستان تا دورة ساسانیان ، به تحلیل و بررسی برخی مستندات و مدارک تاریخی پرداخته می شود . بر اساس

 

 

مدارک موجود ، ایرانیان از گذشته های بسیار دور به علم و کتابت توجه داشته اند . آثار باقی مانده از قرون گذشته ، نشان از تلاش ایرانیان در کسب علم و دانش دارد . الواح گلین و سنگ نبشته ها از جمله آثار گرانبهایی است که بر این امر صحه می گذارند .

پادشاهان ایران عموماًَ سعی می کردند آثاری مکتوب و منقوش از حدود قلمرو ، ایده ها ، سیاستها ، فتوحات و … خود را بر سنگها ، صخره ها ، الواح ، سکه ها ، پوست و سایر ابزار ثبت و به نسل های بعد منتقل کنند . 

ایران شناسان و باستان شناسان به اتکاء آثار مکشوفه ، معتقدند ایرانیان از قرون بسیار دور از خط و کتابت بهره می برده اند . گیرشمن باستان شناس فرانسوی از خط «عیلامی مقدم» متعلق به تمدن شوش در  قرنهای پیش از 3000 قبل از میلاد مسیح یاد می کند . وی از کتیبه ای ایلامی سخن به میان می آورد که مربوط به ربع اول هزارة سوم ق.م.است .

دیاکونوف معتقد است در قرن هفتم قبل از میلاد ، مادها دارای خط و کتابت بوده اند و خط مادها همانی است که امروزه «خط باستانی پارسی»  نامیده می شود . 

در دورة هخامنشیان ، ایران مرکز مهم تبادل افکار و آراء علمی در خاور میانه بود و دربار شاهنشاهی به دلیل ارزشی که برای دانشمندان قائل می شد ، گاهی آنان را به اقامت اجباری در دربار وادار می کرد .

برخی مؤرخین معتقدند در دربار پادشاهان هخامنشی فرامین به پارسی باستان صادر می شدند اما دبیر فرمان را به زبان آرامی ترجمه می کرد و بر روی پاپیروس می نوشت سپس منشی دیگری آن را به زبان عیلامی ترجمه کرده بر روی لوح می نوشت .

هزاران لوح کشف شده در تخت جمشید نیز دال بر اهمیت کتابت در ایران باستان است . این لوح ها اسناد هزینه از جمله صورت حسابهای صنعتگران و کارگران تخت جمشید بودند .

علاوه بر این ، وجود بانکداری در دورة هخامنشیان مورد تأکید گیرشمن است . وی اعتقاد دارد حتی بانکداری خصوصی برای نخستین بار در این دوره به وجود آمد و مدارک این بانکها نیز بدست آمده  است . تأسیس چاپارخانه ، توسعة راه ها و ساخت کشتی هائی با ظرفیت 100 تا 200 تن و با سرعت 60 تا 80 میل دریائی در روز حکایت از دانش گسترده ایرانیان در دورة هخامنشی داشته است . فعالیت های نجومی ایرانیان باستان نیز مورد توجه محققین قرار گرفته است . این امور نمی توانست بدون وجود آثار مکتوب و مدون علمی انجام پذیرد .

پادشاهان ایران دارای دبیران و نویسندگانی بودند که حوادث و رویدادها را به دقت ثبت و ضبط می کردند . پادشاهان ساسانی ، در کاخ های سلطنتی بایگانی مخصوص ایجاد کرده بودند که اسناد و مدارک دولتی و شرح رویدادهای کشور در آنجا نگهداری می شد .

لوکونین رئیس بخش خاوری موزة دولتی ارمیتاژ در اتحاد جماهیر شوروی سابق ، از نتایج کاوش های باستان شناسان اروپائی در شهر «دورا ـ اروپوس» یکی از شهرها و پایگاه های نظامی رومیان یاد می کند که طی آن نوشته های بسیاری به زبان های یونانی ، سامی و ایرانی کشف شد . برخی از این پوست نوشته ها به وسیلة دبیران ساسانی که همراه سپاهیان بودند ، نگارش یافته بود . بر اساس این نوشته ها سپاهیان ساسانی از سال 256 تا 262 میلادی در این شهر سکونت داشتند . این پوست نوشته ها همچنین نشان از این دارند که اسامی مسئولین دولتی مانند خزانه دارها ، محافظین و مسئولین قضائی و حتی میزان جیرة افراد با قید نام آنها در دفاتر مخصوص ثبت می شد .

جهشیاری در کتابی که در قرن چهارم هجری تألیف کرده دربارة اعتبار دبیران و نویسندگان در ایران باستان می نویسد به دستور پادشاه ، نویسندگان جوان پس از آزمایش های مختلف در دربار به خدمت مشغول می شدند . نویسندگان و دبیران بر دیگران مقدم می شدند و به هنگام اعزام قشون نیز فرمانده قشون موظف به مشورت با نویسنده و دبیر اعزامی در توقف و عزیمت بود .

در دورة ساسانیان  شهرها ، تولیدات کشاورزی ، سدسازی ، کانال کشی و دیگر مظاهر تمدن آن روز رشد فراوانی یافت . این ترقی بدون آثار مکتوب و استفاده از متخصصینی که به علوم روز آشنائی و تسلط داشتند ، امکان پذیر نبوده است .

شاپور اول پس از پیروزی بر رومیان و به اسارت در آوردن امپراتور روم ، فرمان داد تا این حادثة بزرگ را بر سنگی ثبت کنند . او با سپاس از «ایزدان بزرگ» ، هدایائی به عنوان سپاسگزاری و شکر به آتشکده ها تقدیم کرد . در این سنگ نوشته از زبان شاپور اول آمده است : «همة این هدایا در فهرستهای نظامی دولت ثبت گردید»1 .

جرجی زیدان مورخ شهیر عرب دربارة علوم ، کتاب و کتابخانه ها و اهتمام ایرانیان به ترجمه کتب در دورة پیش از اسلام معتقد است اسکندر بخشی از کتب ایرانیان را به آتش کشید و برخی را برای ترجمه به اسکندریه فرستاد . وی با اشاره به سردابی که در اوایل قرن چهارم هجری در محال جی از نواحی فارس کشف شد معتقد است به دستور تهمورث پادشاه ایران علوم روز در این کتاب های پیدا شده در این سرداب ثبت شده بود . این علوم را به زبان پهلوی روی پوست درخت نوشته بودند .

کریستن سن توضیح داده است که در اواسط قرن پنجم میلادی ، شعرا و دانشمندان ایرانی به نگارش حوادث زندگی شاهان قدیم پرداختند و مطالب تازه ای بر آنچه مکتوب بود ، افزودند . نتیجة کار ، کتاب بزرگی به نام «خْوتَای نامگ»  در تاریخ پادشاهان از نخستین پادشاه تا دورة مؤلفین بود .

خْوتَک نامگ پس از سقوط ساسانیان بارها به عربی ترجمه شد و همین ترجمه ها مورد استفاده مؤرخین مسلمان در نگارش تاریخ ایران شد . ابن مقفع از جمله مترجمین این کتاب به عربی است .

بارتلمه در کتـاب «زن در حقوق ساسانـی» از چند کتـاب نام برده است . دینکرت از جملة این کتابـها است که به زبـان پهلـوی نوشته شده و مجموعه ای از احادیث و روایات و تفاسیر زرتشتی بود . از کتاب دیگری به نام «شایست نه شایست» ـ به زبان پهلوی ـ  نام برده شده که در موضوعات اخلاقی نوشته شده بود .

کتاب «مادیگان هزار دادستان» کتاب دیگری است که بارتلمه از آن یاد کرده است . این کتاب را حقوقدانی از دورة ساسانی تألیف کرد و شامل احکام حقوقی است کـه در دادگاه هـا صـادر شـده بودند . در این کتـاب ، قـوانین ازدواج ، تعـدد زوجات ، ارث ، وام ، مسائل حقوقـی شرکت ها ، بخشش و واگذاری و دیگر امور حقوقی در ایران باستان گنجانیده شده است .

وی نکته ای در خصوص زنان در امپراتوری ساسانی می نویسد که تأمل برانگیز است . با استناد به گزارشی از کتاب «مادیگان هزار دادستان» نقل می کند روزی پنج زن از قاضی سؤالاتی حقوقی پیرامون «ضمانت» و «اهلیت» پرسیدند . قاضی به پرسش ها جواب داد اما آخرین سؤال را نتوانست پاسخ دهد . یکی از زنان پس از تأخیر قاضی در پاسخ گفت : «استاد بیهوده بمغز خود فشار نیآورید و بآسانی بگوئید نمیدانم ! و ضمناً میتوانید پاسخ این سؤال را در فلان کتاب بیابید .»2  اگر آنچه بارتلمه نقل کرده ، صحیح باشد میتواند دال بر کتب موجود در جامعه باشد چندانکه زنان نیز می توانستند به این کتب دسترسی داشته باشند .

از دیگر کتب دورة ساسانی می توان به کتاب «آرداویراف نامه» اشاره کرد که به زبان پهلوی نوشته شده و دارای حدود 8800 کلمه بود . کتابها و جزوات دیگری از دوره ساسانی و قبل از آن نام برده شده که برخی از آنها عبارتند از : ایاتگارِ زریران که دربارة جنگ میان گشتاسب و ارجاسب تورانی و زریر و پسرش بستور است . برخی تألیف این کتاب را در پانصد سال بعد از میلاد دانسته اند . کتاب زند (تفسیری است بر کتاب  اوستا) ، دامداد ، چهرداد ، مینوگ خرت ، داتستان دینیگ ، مختارات زات اسپرم ، همن یشت ، درخت آسوریگ ، بند هِشْن ، جاماسپ نامگ ، السکیسران (السکسیکین) که کتابی است دربارة تاریخ ایران باستان ، البنکش ، رُتْستَخم اُسپندیات ، دارا و بت زرین‎ ، دینکرت (دینکرد) ، کتاب الملک کی لهراسف ، تاج نامه ، شهرستانهای ایران - که نام شهرهای ایران و چگونگی شکل گیری این شهرها را با ذکر نام بنیان گزاران شهرها آورده است - کارنامک (کارنامة اردشیر پاپکان) ، نامة تنْسر که ابن مقفع آن را به عربی ترجمه کرد و در سال 607 هجری نیز محمد بن حسن بن اسفندیار آنرا از عربی به  فارسی برگرداند ، هفت کتاب از مانی که عبارتند از : شاپورگان که مانی آن را به شاپور پادشاه ساسانی تقدیم کرد ، انجیل  زنده ، گنج زندگی ، پراگماتیا یا رساله ، کتاب اسرار ، کتاب عظیم و نامه ها .

درمنـابع تاریخـی از کتابخـانه ای در مـرو یـاد شده است که در زمـان عقب نشینی یـزدگرد آخرین پادشاه ساسانی ، به آنجا منتقل شده بود .

بارتلمه با اعتقاد به اینکه ایرانیان پیشتاز نهضت ترجمه بودند ، می نویسد کتب مختلف فلاسفه و دانشمندان یونانی که به فرمان خسرو انوشیروان به زبان فارسی میانه (زبان رسمی دورة ساسانی) ترجمه شدند ، اساس پیشرفت علمی را در اسپانیای مسلمان به وجود آوردند زیرا پس از سقوط ساسانیان ، این کتب به زبان عربی ترجمه شده ، با راه یابی ترجمة آنها به اسپانیا ، ملل مغرب زمین با این اندیشه ها آشنایی پیدا کرده و موجب رشد و شکوفایی علوم شدند .

نهضت ترجمه بدون وجود محل های خاصی برای نگهداری کتب ، ناممکن می نماید . این محلها احتمالاً تابع نظم خاصی برای نگهداری و دسته بندی کتب بودند .

یکی از مراکز علمی ایرانیان ، دانشگاه گندی شاپور بود . در این مرکز علمی علاوه بر دانشمندان ایرانی ، دانشمندان یونانی نیز حضور داشتند که کتب یونانی را به فارسی ترجمه می کردند .

حتی برخی از اعراب‌ شبه جزیره عربستان ، در گندی شاپور به آموختن طب پرداختند . از جمله حارث بن کلده از قبیلة بنی ثقیف و از مردم طایف ، پس از آموختن طب در این مرکز به طایف برگشت و به کار طبابت پرداخت . از آنجا که وی در دوران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم زندگی می کرد ، پیامبر (ص) بیمارانی را برای معالجه نزد وی می فرستاد .

استیپچویچ به وجود کتابخانه های سازمان یافته در دوران ساسانیان اشاره می کند که در  آنها استنساخ و ترجمة کتب صورت می گرفت :

«در دربار آخرین سلسلة فرمانروای ایران ، ساسانیان ، ادب و هنر و علم در سطح بسیار بالایی شکوفا شد و کتابخانه های سازمان یافته ای وجود داشت که در آنها نسخه های کهن رونویسی  و ترجمه           می شدند . بدین ترتیب ، در زمانی که میراث یونانی ـ رومی در اروپای غربی و حتی مدت زمانی در بیزانس روزگار دشواری را  از سر می گذراند ، ایران پناهگاه امن و زمینة مناسبی برای فعالیت شاعران و دانشمندان بود ؛ برای نمونه ، فلاسفة نوافلاطونی که ، پس از تعطیل آکادمی در سال 529 م به فرمان امپراتور یوستینیانوس ، ناچار به ترک آتن شدند ، به ایران پناه بردند . . . .

مسلمانان ، به دنبال فتح ایران در سال 637 م ، با کتابهای فراوان و شمار زیادی دانشمند و شاعر و افراد تأثیر پذیرفته از فرهنگ باستان و از همه مهمتر با تشکیلات آمادة فعالیت نظام مند علمی و فرهنگی (کتابخانه ها ، مراکز اسناد و آکادمیها) رو به رو شدند…»3

 

کتب ایرانیان و مورخین مسلمان

یکی از نکات قابل بررسی و تأمل برانگیز ، نگارش تاریخ ایران باستان و حوادث دوران پادشاهان ایران پس از سقوط ساسانیان ، به دست مؤرخین مسلمان است . در کتب این مؤرخین ، مطالب و تفاسیر متعدد و مفصل و گاه با ذکر جزئیات آن دوره ، آمده   است . طبری ، یعقوبی و دیگر مورخین مسلمان چگونه توانستند این اطلاعات را گردآوری نمایند ؟ مورخینی که هیچگاه در آن دوره زندگی نکردند ، چگونه قادر بودند با ذکر مشخصات پادشاهان ، تاریخ و حوادث دورة حکمرانی آنان را ثبت نمایند ؟ آیا تنها از منابع  یونانی بهره برده بودند ؟ در این صورت آیا واقعاً این منابع دارای چنین محتوائی بودند ؟

این دسته از مورخین از کتب تألیف شده به وسیلة ایرانیان در پیش از اسلام ، استفاده کردند . این کتب می توانست مستقیماً مورد استفاده قرار گیرند یا پس از ترجمه به عربی قابل استفاده باشند . از جمله ، ابن واضح یعقوبی در کتاب تاریخ یعقوبی ، حمزة اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیاء ، مقدسی در کتاب البداء و التاریخ ، ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه ، ثعالبی در غرر اخبار ملوک الفرس به تاریخ پادشاهان ایرانی و آداب و اخلاق ایرانیان اشاراتی کرده اند که نمی توانسته اند بدون استفاده از نوشته های ایرانیان قبل از اسلام ، به چنین کاری اقدام کنند . مسعودی در مروج الذهب به استفاده از کتب ایرانیان اشاره می کند .نلدکه معتقد است طبری تاریخ بزرگ خود را با استفاده از «خدای نامه» نوشته است .جاحظ در کتاب الحیوان اقرار می کند که از کتب و نوشته های اخلاقی  ایرانیان در تألیف خود سود برده است .

اما اینکه چرا نام آن منابع ذکر نشده می تواند چندین دلیل داشته باشد . رسمیت یافتن زبان عربی به عنوان زبان علمی و رسمی ، بی نیازی از متن اصلی به دلیل ترجمة آن به عربی ، بی اعتنائی به حفظ آثار  منسوب به پادشاهان و سهل انگاری در حفظ کتب ایران باستان می تواند از جملة این دلایل باشد .

         

 نتیجه گیری

ایرانیان از گذشته های بسیار دور به ارزش علم و کتابت پی برده بودند و متناسب با  عصر خویش بیشترین تلاش را در ثبت وقایع و حوادث داشتند . محدودیت ابزارهای نگارش و احیاناً کمبود آنها ، موجب می شد که عموماً از اطلاعات ضبط شده تنها یک نسخه وجود داشته باشد . همین امر یکی از عوامل مهم نابود شدن آثار مکتوب ایرانیان بوده است . وقتی جنگ ، انقلاب یا درگیری رخ می داد و این نوشته ها صدمه می دیدند و از بین می رفتند ، دیگر امکان بازنویسی آنها وجود نداشت .

ترجمة کتب در سطحی وسیع از دیگر کارهای مهم ایرانیان در عهد باستان بوده است . بعدها این امکان بوجود آمد که از کتب ، نسخه برداری شود و تعداد آنها فزونی یابد . سابقة  استنساخ کتاب و مراجعه  به خزانه برای مطالعة کتابها به دوران شاپور پسر اردشیر (مرگ در سال  272 قبل از میلاد) بر می گردد . در کتابخانه ها معمولاً امکانات و ابزار استنساخ و ترجمة کتب وجود داشت و در اختیار دانشمندان و مراجعه کنندگان قرار داده می شد .

کتب تألیفی یا ترجمه شده مانند اسناد و مدارک دولتی در خزانه ای وابسته به حکومت نگهداری می شدند . این خزانه ها در واقع کتابخانه هائی بودند که در اختیار دولت قرار داشتند . علاوه بر اینکه این کتب به دولت ارزش و اعتبار خاصی از نظر علم اندوزی می داد ، به دلیل اهمیت حفظ کتب ، دولت حفاظت و نگهداری از آنها را بر عهده می گرفت . در واقع پیش از آنکه استفادة عمومی از کتب مورد توجه  قرار  گیرد ، دولت خود را موظف به حفاظت از کتب می دید تا نسخه های منحصر بفرد از بین  نروند .

در آن دوره ، جمع آوری کتب از هر جای ممکن و حفاظت از آنها ، محور فعالیت ها بود و توجه به نیازهای مراجعه کنندگان به دلیل عدم گسترش سواد در بین مردم و دیگر شرایط خاص زمانی و مکانی ، از اهداف اولیه تشکیل کتابخانه ها نبوده است . کتب جمع آوری شده در  موضوعات گوناگون فرهنگی و علمی روز مانند فلسفه ، طب ، ستاره شناسی ، هواشناسی ، شعر ، ادبیات ، حقوق ، تاریخ و دین بود .

از آنجا که عموم مردم امکان سواد آموزی را نداشتند ، نمی توانستند از این مخازن استفاده کنند . به همین دلیل مراجعه کنندگان به خزانه های کتاب ، دانشمندان ، علماء و معدود افراد باسواد دیگر بودند که به دلیل داشتن سواد و علم ، موقعیت ممتاز اجتماعی داشتند .

 

 

 

 

ارجاعات:

1- تمدن ایران ساسانی.ص96

2- زن در حقوق ساسانی.ص16

3- کتاب در پویة تاریخ.ص272 

 

 

 

منابع

1- الجاحظ.کتاب الحیوان.الجزءالاول.بتحقیق و شرح عبدالسلام محمد هارون.بیروت:دارالجیل.

2- الجهشیاری،ابوعبدالله محمد بن عبدوس.کتاب الوزراء و الکتاب.با تحقیقات:مصطفی السقا و دیگران.ترجمه ابوالفضل طباطبائی.

3- استیپچویچ،الکساندر.کتاب در پویة تاریخ.مترجمان حمید رضا آژیرو حمید رضا شیخی.مشهد: آستان قدس رضوی،بنیاد پژوهشهای اسلامی،1373.

4- بارتلمه،کریستیان.زن در حقوق ساسانی.ترجمه و ملحقات از ناصرالدین صاحب الزمانی.[تهران]:عطائی،1337.

5- پیگولوسکایا،ن.شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان.ترجمة عنایت الله رضا.[تهران]:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،1367.

6- دیاکونوف،ا.م.تاریخ ماد.ترجمة کریم کشاورز.[تهران]:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،1371.

7- زیدان،جرجی.تاریخ تمدن اسلام.جلد سوم.ترجمة علی جواهرکلام.[تهران]:امیرکبیر،1333.

8- گیرشمن.ایران از آغاز تا اسلام.ترجمة محمد معین.تهران:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،1374.

9- لوکونین،ولادیمیر گریگورویچ.تمدن ایران ساسانی.ترجمة عنایت الله رضا.تهران:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،1372.

10- لیوزا،ژ.فی.دانش یونان در ایران دوره هخامنشی.ترجمة جواد محیی. تاریخ تمدن ایران.با مقدمه بقلم هانری ماسه و رنه گروسه.[تهران]: گوتمبرگ

11- محمدی،محمد.فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عرب.تهران:توس،1374.

12- مسعودی،ابوالحسن علی بن حسین.مروج الذهب و معادن الجوهر.جلد اول.ترجمة ابوالقاسم پاینده.تهران.بنگاه ترجمه و نشر کتاب،[1356].

13- یارشاطر،احسان و دیگران.تاریخ ایران.جلد سوم.قسمت اول:از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان.گردآورنده جی.آ.بویل.ترجمه حسن انوشه.تهران: امیرکبیر،1368.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.