ارتباط با دیگران

به نام هستی بخش - بهروز فرهادیان –bfarhadian37@gmail.com –  تیر 1394

                                

                                                                  

ارتباط با دیگران

 

        انسان را از جهات مختلف شناسایی کرده و تفاسیر مختلف ارائه نموده اند . این تفاسیر گرچه مورد قبول برخی قرار گرفته اما همواره مورد نقد قرار می گیرند . انسان با رفتارهای متفاوت همیشه سوال برانگیز است اما رفتارهایی آرامبخش هم دارد .

        امروز وضعیت فرق کرده است . صنعتی شدن ، روابط را تغییر داده است و شبکه های مختلف و تبلیغات گوناگون زندگی را تحت تاثیر قرار داده است .

هر کس دنبال کار خویش است و دورادورا از حال هم خبردار می شوند . دوندگی و تلاش زیاد ، حرف اول را می زند . معلوم نیست کار برای زندگی است یا زندکی برای کار است .ُ نقل شده که زندگی در کشورهای صنعتی از حالت عادی بیرون آمده است .

با این همه ، زندگی چنین نمی ماند زیرا خالق هستی انسان را نیازمند دیگران خلق کرده است . نیازمندی او به اشکال مختلف نمایان می شود . رفتارها ، نشانگر نیازها هستند .

        ایرانیان مردمانی مهربرور و نوعدوست هستند . رفتار آنان نشانی روشن از این اعتقاد است . گاهی از خود می گذرند و نیازهای دیگران را اولویت می دهند . این نمونه ای از رفتار انسان است رفتاری که با اعتقاد به خدای آگاه و دانا قابل توجیه است .

        رفتارها همیشه مورد توجه قرار گرفته اند و بر اساس آن آدمها به شاخه های مختلف تقسیم شده اند و ویِژگی هایی برای آنها ذکر کرده اند . رفتارها بر اساس همین ویژگی ها تنظیم می شوند . دوستی ها و دشمنی ها به واقعیت می بیوندد .

یکی از ویژگی های انسان را جمعی بودن دانسته اند که نیازی فطری است . ارتباط با اطرافیان از خویشاوندان و غیره از نشانه های آن است . این ارتباط ها وابستگی ها را بیشتر و خوشایند می کند . شرکت در شادی ها و غمها و اطلاع از وضع وابستگان از نشانه های آن است .

ارتباط با وابستگان به نوعی گریز از مشکلاتی است که صنعتی شدن به همراه دارد و لازم است مداومت داشته باشد . حتی اگر مشکلات صنعتی هم نباشند این ارتباط لازم است چون اسلام به آن امر کرده و مایه سربلندی است .

این ارتباطات مشکلات را قابل تحمل می کند . زندگی بر از مشکلات است و زمانی که ارتباطات فراهم باشد با همفکری و هم اندیشی ، قابل رفع هستند . هیچکس به تنهایی نمی تواند مشکلات را بزداید و زندگی جمعی را باید ببذیرد که نوعی از آن ارتباط با وابستگان است . بهره گیری از تجارب آنان یکی از آثار این ارتباط است . 

انتقاد

 

 

به نام هستی بخش                                 بهروز فرهادیان – مرداد 1394

 

 

انتقاد

 

جهان و موجودات درون آن را می توان با دیدگاه متفاوت نگریست و تفسیر کرد . عملا چنین اتفاقی رخ داده و نظرات گوناگونی ارائه شده و پیروانی پیدا کرده و به آن عمل کرده اند . این نظرات در دوره های مختلف وجود داشته و موجب تحرک شده است . اگر امروز به راحتی نظریه ای رد می شود ، دلیل بر آن نیست که در دوران پیشین اثر نداشته است .

ولی در هر مرتبه ای از زمان رد یا پذیرش عقیده وجود داشته است . برخی نسبت به نقد دیدگاه ها حساسیت داشتند و عکس العمل نشان می دادند و اگر قدرت داشتند شدت زیادی نشان می دادند .این عکس العمل ها حکایت از ضعف و ناتوانی دارد چون طبیعی است همه انسانها تابع یک عقیده نیستنند . انسا ن هم به خیر و هم به شر گرایش پیدا می کند . این گرایش ها باعث می شود که رفتارها همیشه صحیح نباشند . وقتی چنین شد رفتارها می توانند قابل نقد باشند .

نقد رفتار می تواند منصفانه یا غیر این باشد ولی اگر آگاهانه و بی غرض باشد ، مفید است . نقد منصفانه به سختی انجام می گیرد و خواسته های نفسانی سختی را باید پشت سر نهاد .

انتقاد نسبت به رفتاری خاص در صورتی مفید است که خواسته ای غیرمنطقی به همراه نداشته باشد . انسان چون تمایل به دو جهت خیر و شر دارد همیشه نیازمند راهنمایی و انتقاد است . انتقاد تخریبی نوعی بزرگ نمایی است که خیرخواهانه نمی باشد . این انتقاد وسیله مخالفین بکار می رود و اندیشه را مخالفت می کند .

تکامل و پیشرفت با انتقاد سازنده همخوانی دارد چون انسان در هر حال تحت تاثیر شیطان و خواسته های نفسانی است . پس کسانی از انتقاد سازنده هراس دارند که خود را کامل و انتقاد را اهانت می دانند . اطرافیان ، نقش موثری در این قضیه دارند و می توانند به اشکال گوناگون به خواسته های نامشروع دامن بزنند .

هنر انسان این است که در سختی ها رشد کند و استعدادها را فعلیت بخشد و در این راه نظارت دائمی لازم است . این نظارت ممکن است با نفس و نیروهای درونی باشد یا به وسیله دیگران که در هر شکل انتقاد الزامی است چون نظارت بدون انتقاد ممکن نیست .

انتقاد گاهی به شکل سرزنش آشکار می شود یعنی توقع بالاتر از آنچه است که ظاهر شده و لازم است بازنگری شود . سرزنش های دلسوزانه مفید است اگر همراه آگاهی باشد .

راه بسیار دراز است و مشکلات بسیاری وجود دارد که تلاش و زحمت زیاد  طلب می کند . در این مسیر اشتباه و تعصب به وجود می آید و نظارت همیشگی لازم است تا اشتباهات به حداقل برسند . این است که  انتقاد سازنده کمک می کند که مسیر به خوبی طی شود و تکرار رفتارهای ناپسند کاهش یابد یا پیش نیاید .

نیازمندی

به نام هستی بخش - بهروز فرهادیان –bfarhadian37@gmail.com –  مرداد 1394

                                

                                                                  

نیازمندی

 

        اجزاء بدن انسان به هم وابسته اند تا اعمال به خوبی انجام پذیرد .  اجزاء به شکلی به هم وابسته اند که اگر نقصی به وجود آید ، عمل به خوبی انجام نمی گیرد . گسترده تر که توجه شود وابستگی بیشتر است . انسان به آب و هوا و زمین احتیاج دارد . نه تنها انسان ، که سایر موجودات هم به آب ، هوا و . . . نیازمندند .

        این نیازمندی به شکلی است که زندگی را فرا گرفته و با آن زندگی  معنا پیدا می کند و بدون آن زندگی ممکن نیست . موجودات به هم وابسته و نیازمندند .

        نیازمندی ، وابستگی می آورد و انسان وابسته سعی در برطرف کردن نیاز دارد . ایده ها و مکاتب مختلفی که به وجود آمده اند سعی در ارضاء این نیازها دارند . حتی مکاتب سیاسی هم به شکلی این ایده را دارند .

        رفتارها بیانگر شیوه پاسخ به این نیازمندی است . این رفتارها ریشه در نوعی شناخت دارد که قابل بررسی و ارزش گذاری است . تفاوت در رفتارها در واقع تفاوت در پاسخ به نیازها است . رفتارهایی که ناشی از شناخت و آگاهی باشند ، پسندیده هستند . اینجا ارزش شناخت ، آشکار می شود یعنی نیازمندی انسان را به سوی آگاهی می کشاند و آگاهی بهتر باعث پاسخ مناسبتر به نیازمندی ها می شود.

        تفاوت ادیان و مکاتب در اینجا آشکار می شود . آنها سعی می کنند با آگاهی که دارند به این نیازها پاسخ دهند . نوع آگاهی ها ، تفاوت

آفرینند و رفتاری خاص طلب می کنند . آگاهی و شناخت بهتر به رفتاری مناسب می انجامد تا نیازها را به خوبی پاسخ دهد .

        انسان ها در مکاتب و سیاست های متفاوت مدعی پاسخ مناسب اند و گویا غافلند که خود نیازمندند و چون نیارمندند باید موجودی بی نیاز به آنان پاسخ دهد . مشکل عده ای پذیرش چنین موجودی است چون قبول آن بلافاصله رفتاری خاص می طلبد و بی تفاوتی را نمی پذیرد . تفاوت رفتارها از اینجا آغاز می شود و بالطبع رفتاری پایدار است که ناشی از آگاهی راستین باشد .

        مسلمانان به دلایل متفاوت معتقدند به موجودی کامل و بی نیاز معتقدند و رفتارهایی خاص دارند که موجب رضایت آن موجود بی نیاز می شود . این رفتارها بالطبع توسط انسان وضع نشده اند چون انسان نیازمند است و آگاهی کامل ندارد . اینجا وحی مطرح می شود که پذیرش آن الزامی است و بدون آن چیزی قابل توجیه نیست . وحی که به وسیله پیامبر آسمانی اعلام می شود به نیازها پاسخ می دهد و موجب آرامش می گردد .

        نیازمندی انسان را به سوی موجود بی نیازی می کشاند که به همه نیازها آگاهی دارد و راه پیشرفت را با پیامبران خویش نشان می دهد . افسوس برای آنان که پیامبران الهی را نمی پذیرند و همبشه ب؟