نیازمندی

به نام هستی بخش - بهروز فرهادیان –bfarhadian37@gmail.com –  مرداد 1394

                                

                                                                  

نیازمندی

 

        اجزاء بدن انسان به هم وابسته اند تا اعمال به خوبی انجام پذیرد .  اجزاء به شکلی به هم وابسته اند که اگر نقصی به وجود آید ، عمل به خوبی انجام نمی گیرد . گسترده تر که توجه شود وابستگی بیشتر است . انسان به آب و هوا و زمین احتیاج دارد . نه تنها انسان ، که سایر موجودات هم به آب ، هوا و . . . نیازمندند .

        این نیازمندی به شکلی است که زندگی را فرا گرفته و با آن زندگی  معنا پیدا می کند و بدون آن زندگی ممکن نیست . موجودات به هم وابسته و نیازمندند .

        نیازمندی ، وابستگی می آورد و انسان وابسته سعی در برطرف کردن نیاز دارد . ایده ها و مکاتب مختلفی که به وجود آمده اند سعی در ارضاء این نیازها دارند . حتی مکاتب سیاسی هم به شکلی این ایده را دارند .

        رفتارها بیانگر شیوه پاسخ به این نیازمندی است . این رفتارها ریشه در نوعی شناخت دارد که قابل بررسی و ارزش گذاری است . تفاوت در رفتارها در واقع تفاوت در پاسخ به نیازها است . رفتارهایی که ناشی از شناخت و آگاهی باشند ، پسندیده هستند . اینجا ارزش شناخت ، آشکار می شود یعنی نیازمندی انسان را به سوی آگاهی می کشاند و آگاهی بهتر باعث پاسخ مناسبتر به نیازمندی ها می شود.

        تفاوت ادیان و مکاتب در اینجا آشکار می شود . آنها سعی می کنند با آگاهی که دارند به این نیازها پاسخ دهند . نوع آگاهی ها ، تفاوت

آفرینند و رفتاری خاص طلب می کنند . آگاهی و شناخت بهتر به رفتاری مناسب می انجامد تا نیازها را به خوبی پاسخ دهد .

        انسان ها در مکاتب و سیاست های متفاوت مدعی پاسخ مناسب اند و گویا غافلند که خود نیازمندند و چون نیارمندند باید موجودی بی نیاز به آنان پاسخ دهد . مشکل عده ای پذیرش چنین موجودی است چون قبول آن بلافاصله رفتاری خاص می طلبد و بی تفاوتی را نمی پذیرد . تفاوت رفتارها از اینجا آغاز می شود و بالطبع رفتاری پایدار است که ناشی از آگاهی راستین باشد .

        مسلمانان به دلایل متفاوت معتقدند به موجودی کامل و بی نیاز معتقدند و رفتارهایی خاص دارند که موجب رضایت آن موجود بی نیاز می شود . این رفتارها بالطبع توسط انسان وضع نشده اند چون انسان نیازمند است و آگاهی کامل ندارد . اینجا وحی مطرح می شود که پذیرش آن الزامی است و بدون آن چیزی قابل توجیه نیست . وحی که به وسیله پیامبر آسمانی اعلام می شود به نیازها پاسخ می دهد و موجب آرامش می گردد .

        نیازمندی انسان را به سوی موجود بی نیازی می کشاند که به همه نیازها آگاهی دارد و راه پیشرفت را با پیامبران خویش نشان می دهد . افسوس برای آنان که پیامبران الهی را نمی پذیرند و همبشه ب؟