سیاست اطلاع رسانی جهانی و فرهنگ جهان سوم


سیاست اطلاع رسانی جهانی و فرهنگ جهان سوم                   بهروز فرهادیان - 1377            

 

دیباچه

«اطلاع رسانی» سریع و گسترده ، یکی از مشخصات برجسته جهان صنعتی و توسعه یافته است . گسترش امواج و آثار این نظام  اطلاع رسانی ، بسیاری از برنامه ها و طرح های کشورهای جهان سوم را تحت تأثیر قرار داده است . جهان سوم در برخورد با این موج سرکش و پهناور ، معضلات ناخواسته و شاید غیر منتظره ای را پیش رو دارد که تنها با چاره جویی مناسب و اقدام به موقع از بن بستی محتوم نجات خواهد یافت ، و گرنه در آینده ای نه چندان دور ، تحت تأثیر القائات و نفوذ اطلاع رسانی جهانی ، بسیاری از مشخصات فرهنگی خود را به فراموشی خواهد سپرد . نوشتار حاضر ، پیرامون این موضوع به بررسی می پردازد .   

 

*  *  *

 

قبل از ورود به بحث اصلی ، به تعریف و تفسیر واژه های کلیدی بکار گرفته شده ، پرداخته          می شود .


سیاست اطلاع رسانی

یکی از معانی واژه «سیاست» ، راه و روش و خط مشی است . بنابراین منظور از «سیاست اطلاع رسانی» ، راه و روشی است که برای «اطلاع رسانی» انتخاب می شود . این انتخاب ، با شرایط اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه ارتباط مستقیم دارد . مثلاً اگر تولیدات متنوع داخلی فراتر از نیازهای جامعه بود ، و افزایش میزان تولیدات و جلوگیری از رکود اقتصادی و پیامدهای منفی آن ، منوط به راه یابی به بازارهای جهانی باشد ، سیاست اطلاع رسانی با این سیاست اقتصادی هماهنگ خواهد شد .

 

فرهنگ

تعاریف متعددی از «فرهنگ» ارائه شده که به ذکر دو تعریف بسنده می شود . دکتر شریعتی در تعریف فرهنگ می نویسد :

                       «فرهنگ عبارتست از مجموعة تجلیات (بصورت سمبل ها ،  علائم ، آداب و رسوم ، سنت ها ، آثار ، رفتارهای جمعی و . . .) معنوی ، هنری ، تاریخی ، ادبی ، مذهبی و احساسی یک قوم که در طول تاریخ آن قوم فراهم آمده و شکل مشخصی گرفته است . این تجلیات ، دردها ، نیازها ، کیفیت جنس روح و فطرت ، خصوصیات اجتماعی و زیست مادی و بالاخره روابط اجتماعی و ساختمان اقتصادی آن قوم را توجیه میکند .»1 

ادوارد بارنت تایلور2 مردم شناس انگلیسی ، معتقد است :

                     «فرهنگ . . . مجموعه پیچیده ای است که دربرگیرنده دانستنیها ، اعتقادات ، هنرها ، اخلاقیات ، قوانین ، عادات و هر گونه توانایی دیگری است که انسان به عنوان عضوی از جامعه بدست         می آورد .»3

            تعاریفی که ذکر شد ، نشان می دهند فرهنگ هر ملت ، هویت و شخصیت آن ملت است که موجب می شود مجموعه ای از افراد ، علی رغم تفاوت های فردی ، گرد هم آمده و زندگی جمعی و سرنوشت مشترک داشته باشند . هر جامعه ای غیر از مشترکات انسانی ، نیازها ، دردها ، احساسات ، هنرها ،   دلبستگی ها و عادات و اخلاقیات خاص خود را دارد . تا زمانی که با تعلیم و تربیت صحیح و استفاده از تجارب تازه ، این مشترکات به نسل های آینده انتقال داده شوند ، هویت جمعی محفوظ خواهد ماند .

           

ویژگی های کلی فرهنگ

            1- اکتسابی بودن : فرهنگ از امور ذاتی و غریزی به حساب نمی آید . هر آنچه در تعریف فرهنگ گنجانیده می شود ، اموری هستند که انسان پس از تولد از محیط پیرامون خویش می آموزد . مسئولیت افراد جامعه در انتقال شایسته فرهنگ خودی به نسل آینده ، از اینجا آشکار می شود . هر مانعی همچون سستی در انتقال یا وجود عامل خارجی که مانع انتقال شایسته شود ، در زندگی جمعی ، اثرات نامطلوب بر جای خواهد نهاد .

            فرهنگ ، این میراث اجتماعی ، محصول سالها بلکه قرنهای متمادی ، پیمودن راه ها ، پشت سر نهادن فراز و نشیب ها ، افتادن ها و برخاستن ها و تجربه و عبرت آموزی است .

            2- نشانگر معیارها و ارزش ها : ارزش گذاری به امور اخلاقی و رفتاری ، ناشی از فرهنگ هر جامعه است و چون جوامع ، فرهنگ های متفاوت دارند ، در ارزش گذاری ها نیز تفاوت به وجود می آید .

            3- روشنگر نیازهای واقعی : زندگی جمعی ، روابط خاصی را می طلبد که بر مبنای قواعد پذیرفته شده ای شکل گرفته باشند . بر اساس این روابط خاص ، نیازها و احتیاجات جامعه معنا پیدا می کنند . یعنی نیازها ، ارتباطی منطقی با نوع روابط اجتماعی و شکل و شیوه زندگی دارند . نیازهای جوامع با وجود تعدد شرایط و ویژگی های زیستی ، با یکدیگر تفاوت دارند . چون نیازها ارتباط مستقیم با ساختار فرهنگی جامعه دارند ، نیاز به شیء خاصی در یک جامعه ، نمی تواند دلیل بر نیاز جامعه ای دیگر به همان چیز باشد .

 

جهان سوم

            پس از جنگ جهانی دوم که دو بلوک شرق و غرب ، تقسیم بندی جدیدی در صحنه سیاست دنیا به وجود آوردند ، اولین بار واژه «جهان سوم» در مجله فرانس ابزرواتور4 (14 اوت 1952) توسط فردی بنام «آلفرد سووی»5 بکار گرفته شد . سووی ، از این اصطلاح ، کشورهایی را منظور داشت که تازه به استقلال رسیده و در قطب بندی شرق و غرب قرار نداشتند و غیر متعهد محسوب می شدند . بعدها معانی فرهنگی و اقتصادی نیز به این اصطلاح داده شد .

            به جهت تنوع فرهنگی در این دسته از کشورها ، عموماً در قلمرو مسائل فرهنگی ، اصطلاح «جهان سوم» با مسامحه به کار می رود . اما در مسائل اقتصادی ، مشترکاتی همچون وابستگی اقتصادی ، فقر    عمومی ، نداشتن نیروی ماهر و متخصص ، کمبود مسکن ، بیکاری ، کمبود سرمایه و عدم دور اندیشی در برنامه های کلان مملکتی وجود دارد که اطلاق «جهان سوم» را به آنها توجیه می کند .

           

*  *  *

 

گزینش سو گرفته اطلاعات

کشورهای جهان را با موازین متعددی می توان تقسیم بندی کرد . از جمله ، تقسیم کشورها بر اساس میزان رشد و توسعه صنعتی و فن آوری است . یکی از ویژگی های کشورهای صنعتی و توسعه یافته ، در اختیار داشتن ابزارهای پیشرفته اطلاع رسانی است که امکان انتشار و القا سیاست ها ، خط مشی ، افکار و برنامه ها را در قالب پیچیده ترین فنون تبلیغ و ظریف ترین گفتارها ، تحلیل ها ، فیلم ها و . . . فراهم        می نماید .

در دنیایی که مجموعه بیشماری از داده های گوناگون وجود دارد و هر لحظه بر شمار آن افزوده   می شود ، شبکه اطلاع رسانی جهانی دست به گزینش می زند . اما معیار این گزینش چیست ؟ مشترکات انسانی است یا منافع گروهی و وطنی ؟ میزان ، تأثیر بر رشد و کمال اجتماع بشری است یا شکوفایی اقتصادی جوامع یا منافع شرکت ها و مؤسسات بزرگ بین المللی ؟ یا . . .

شبکه اطلاع رسانی جهانی که تحت سلطه و کنترل سرمایه داران گرداننده مؤسسات بزرگ        بین المللی و فراملیتی است ، در گزینش اطلاعات ، نمی تواند جدا از معیارهای انحصارگران ، معیاری  برگزیند . این شبکه با استفاده از آخرین یافته های علومی چون جامعه شناسی و روانشناسی ، جهانیان را در معرض هجوم دسته ای خاص از اطلاعات قرار می دهند و با ظرافت و زیرکی ، چنان تکه ها و پاره های اطلاعات را در کنار یکدیگر قرار می دهد که در اذهان مخاطبین ، شکوه و قدرت و سروری و غنای فکری و فرهنگی آنان و ضعف و عقب ماندگی و ناتوانی و نیازمندی و فقر فرهنگی ملل دیگر ، القا می شود .

برای این کار ، غنی ترین و گسترده ترین مجموعه های اطلاعاتی را در اختیار دارند . مراکز متعدد رادیو و تلویزیون ، مؤسسات انتشاراتی ، روزنامه های کثیرالانتشار ، مؤسسات فیلمبرداری و فیلم سازی ، نوارهای ویدئویی ، دیسکت های رایانه ای ، نوارهای صوتی ، شبکه های ماهواره ای و . . . تنوع شیوه های تبلیغی و گسترش حوزه های تحت پوشش را ممکن می سازد .

کشورهای توسعه یافته دارای معیارهای فرهنگی خاصی هستند که قاعدتاً شیوه اطلاع رسانی       نمی تواند با این ملاک ها ناسازگار باشد . از میان انبوه بیشمار داده های موجود ، تنها بخش هایی برای انتشار گسترده گزینش می شوند که در تقویت آن معیارها مؤثر باشند . بنابراین ، نظام اطلاع رسانی جهانی ، مبتنی بر فرهنگ کشورهای توسعه یافته است . چون محور فعالیت این قبیل کشورها بر تسلط بیشتر بر طبیعت ، تولید انبوه ، بازاریابی جهانی ، مصرف بیشتر ، سودهای کلان و رفاه مادی است ، گزینش و گسترش   اطلاعات ، هماهنگ با این موازین خواهد بود .

آماری که یونسکو قریب دو دهه پیش منتشر کرد ، نشانی از حجم انبوه اطلاعات گزینش شده و سو گرفته از سوی رسانه های کشورهای توسعه یافته دارد . به استناد آمار مذکور ، دو خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس و یونایتدپرس در یک روز حدود سی میلیون کلمه را برای دویست کشور تحت پوشش ، مخابره کردند6 .

در گزارش منتشر شده ای از یونسکو در سال 1980 ، آمده بود : «سرویس مخابراتی آسوشیتدپرس در روز حدود 90000 کلمه به آسیا مخابره می کند ، در عوض ، آسیا تقریبا 19000 کلمه برای پخش جهانی به نیویورک ارسال می دارد . بخش خبر تلویزیونی یونایتدپرس اینترنشنال هر ماه در حدود 150 گزارش خبری تلویزیونی به آسیا مخابره می کند ، و میانگین بروندادهای خبری از آسیا در حدود 20 گزارش در ماه است . »7 افزوده شدن ابزارها و توانایی های جدید تکنیکی و فنی در بیست سال اخیر ، بر میزان اطلاعات منتشره و کشورهای تحت پوشش ، افزوده است .

این نوع اطلاع رسانی ، تابع ضوابط و اصولی است که موسسات و سازمان های بزرگ جهانی ، به قصد گسترش نفوذ بین المللی و حفظ برتری خود تدوین کرده اند . اما زمانی برتری اقتصادی و سیاسی کشورهای توسعه یافته ادامه می یابد که اولاً : ملاک ها و ارزش های مورد نظر گسترش یابند و مردم دنیا سیادت و سروری آنها را بپذیرند . ثانیاً : با ایجاد انواع موانع ، دیگر کشورها را از دستیابی به اقتصادی شکوفا و رشد یابنده باز دارند . رسیدن به این اهداف ، منوط به این است که فرهنگ دیگر کشورها از ارزش های موجود و پویا و خلاق و هویت بخش و امیدوارکننده و وحدت خیز تهی شود و مردم ، توسعه و پیشرفت را نه با تکیه بر فرهنگ خودی ، بلکه در پناه بردن به ارزش های کشورهای توسعه یافته معنا کنند .

هر برداشتی از توسعه که متکی به فرهنگ غیرخودی باشد ، گسیختگی فرهنگی ، تفرقه و بی ثباتی سیاسی را به دنبال می آورد . جامعه ای که به چنین راهی کشیده شد ، آغوش را برای پذیرش «فرهنگ دیکته شده جهانی» خواهد گشود تا خود را از تحقیرها و سرزنش ها برهاند . سیاست اطلاع رسانی جهانی ، چنین ایده ای را دنبال می کند . ایده ای که در تلاش است تا مردم گیتی با پشت کردن به فرهنگ های محلی و ملی ، بر ارزش های کشورهای توسعه یافته گردن نهاده و آداب و رسوم و اندیشه و نوع زندگی و شیوه مصرف را با «استانداردهای بین المللی» هماهنگ کنند .

بی جهت نیست که ضعف ها و مشکلات جهان سوم در رسانه های بین المللی بزرگ نمایی می شود ولی مسائل مشابه در کشورهای صنعتی ، مورد اغماض قرار می گیرد یا تفسیری خاص پیدا می کند . در اکثر کشورهای توسعه یافته ، اعتصاب ، تظاهرات علیه دولت ، قتل ، نابرابری های اجتماعی ، تبعیض نژادی ، فساد اداری و اخلاقی و . . . وجود دارد . در زبان «امپریالیسم خبری» این مسائل در کشورهای توسعه یافته دلیل بر وجود آزادی و رعایت حقوق بشر است . اما وقوع همین حوادث را در کشورهای جهان سوم دال بر وجود اختناق ، استبداد ، حکومتی ناشایسته و فساد اجتماعی معرفی می کنند و روزها و هفته ها پیرامون آنها به تهیه خبر ، تحلیل ، مصاحبه و گفتگو می پردازند . از این نظر ، سیاست اطلاع رسانی جهانی دو کار عمده انجام    می دهد : زیبا و جذاب و انسانی نشان دادن چهره کشورهای توسعه یافته و زشت ، ناپسند و ناخوشایند جلوه دادن چهره کشورهای جهان سوم .

ژان کازنو8 ، از صاحب نظران وسائل ارتباط جمعی ، علی رغم گرایش های سوگرفته و نگرش    خوش بینانه به تبلیغات یک طرفه کشورهای توسعه یافته ، می نویسد :

                       «. . . سعی در گسترش فرهنگ ، در سطح جهانی ، مشکلاتی نیز به همراه دارد . برنامه های فوق ملی را به صورت «ویترینی»      درآوردن و تمدن خاصی را با آن نشان دادن ، باید به نوعی امپریالیسم فرهنگی کم و بیش آگاهانه بینجامد . به بیان دیگر ، امکان دارد ، ویژگیهای خاص فرهنگ ارسال کننده پیام از جانبی اغراق آمیز و از جانب دیگر بسیار زیبا ترسیم گردند . ملل بزرگ ، زمانی که هم برنامه های داخلی و هم برنامه های بین المللی را ارائه می دهند ، در مورد دوم سعی می نمایند ، برنامه ها را صورتی آنچنان بخشند که بر اعتبار آنان بیفزاید و زندگی مردمشان را به بهترین نحو عرضه نماید .»9 

 

چهره آشکار و چهره پنهان  

سیاست اطلاع رسانی جهانی ، دارای دو چهره کاملاً متفاوت و متضاد است : چهره آشکار و چهره پنهان . چهره آشکار همانی است که بشدت بر آن پای می فشارند : زیبایی ، قدرت و برتری کشورهای توسعه یافته ، تبلیغ درباره وسایل خانگی زیبا و ظریف ، خودروهای شیک با امکانات متنوع ، شهرهای پاکیزه و منظم ، وسایل تفریحی فراوان ، مدارس و دانشگاه هایی با امکانات زیاد آموزشی و تحقیقاتی ، رشد      حیرت انگیز فن آوری مدرن و دیگر جذابیت های صوری .

چهره پنهان ، سیاست ها و طرح های پشت پرده این دسته از کشورها است . از قبیل : بازاریابی جهانی ، توسعه فن آوری داخلی ، تأمین منافع شرکت ها و موسسات بزرگ ، جلوگیری از رشد صنعتی جهان سوم ، ایجاد روحیه نومیدی و ناتوانی در میان مردم دیگر کشورها ، دامن زدن به اختلافات قومی و فرهنگی و بزرگ نمایی مشکلات و کاستی ها در جهان سوم ، بی ثبات جلوه دادن دولت های مردمی و ایجاد مشکلات متعدد برای آنان و . . . .

اعضا کمیسیون عمومی یونسکو در سال 1972 با نگرانی از جریان یک سویه اطلاعات ، اعلام  داشتند :

                       «. . . چنانچه انتشار اطلاعات در انحصار چند کشور و گردش  بین المللی اطلاعات ، تنها یک فرایند یکطرفه باشد ، امکان دارد ارزشهای فرهنگی بیشتر کشورهای دیگر به شدت آسیب ببیند .»10 

در گزارش کمیسیون بین المللی مطالعه مسائل یونسکو در سال 1980 ، پیرامون اثر ویرانگر اطلاعات یکطرفه بر اقتصاد و فرهنگ جهان سوم ، اظهارنظر شده بود که :

                       «تأثیر جریان یکطرفه در درون کشورهای در حال توسعه بسیار خوفناک است : زیرا محصول داخلی به نحوی نامتناسب اندک است ، و «محصولات» ارتباطی ساخت جهان صنعتی همه جا یافت می شود ، در دکه های روزنامه فروشی ، در کتابفروشیها ، بر امواج رادیویی ، در تلویزیون و بر پرده سینما . دلیل دیگر را می توان در وابستگیهای تاریخی و فرهنگی یافت : نخبگان شهری در کشورهای در حال توسعه بیشتر تعلیم و تربیت غرب گونه اخذ کرده اند ، که آن را از لحاظ فرهنگی با غرب یکی می دانند و گرایش به گزینش محصولات ارتباطی غرب دارند .»11 

فلسفه گزینش اطلاعات سوگرفته و ایده های پنهان در ورای داده های ظاهری ، حتی صاحبنظرانی را در درون جوامع غربی به اعتراض کشانده است . چرا که این اطلاعات سوگرفته ، از فریب دادن مردم کشورهای توسعه یافته نیز چشم پوشی نمی کند . اسوالد اشپنگلر12 در کتاب «فلسفه سیاست» می نویسد :

                       «حس قدرت طلبی که در زیر لفافه دموکراسی به فعالیت مشغول است شاهکار خود را به چنان خوبی انجام داده که حتی وقتی مردم را به شدیدترین وضعی به قید رقیت و بردگی می کشد ، اینان به قدری اغفال شده اند که تصور می کنند معنی آزادی همین است ، و هر چه طوق اسارت تنگتر می شود به نظر مردم چنین جلوه    می کند که دائره آزادی وسیعتر شده است . همه با رضا و رغبت ، بلکه با ذوق و شوق و جوش و خروش به ساز عده معدودی    قدرت طلب بی باک می رقصند . آزادیخواهان طبقه متوسط ، از این مغرور و خوشنودند که مطبوعات آزاد شده و سانسور از میان رفته است ، غافل از اینکه دیکتاتور مطبوعات یا آن چند نفری که تمام روزنامه ها و مجلات را به ضرب پول در اختیار خود در آورده اند اسیران خود ، یعنی خوانندگان را در زیر تازیانه های سرمقاله ها و تلگراف ها و عکس ها و تصویرها به هر طرف که بخواهند سوق می دهند .»13 

 

خلاصه کلام  

ارتباط فرهنگی موجب رشد فرهنگ ها و زایش و شکوفایی فرهنگی می شود . جوامع بشری ، در ارتباط با یکدیگر می توانند به آرمان های بلند انسانی دست یابند به شرط اینکه انحصارگران و سودجویان و خودخواهان ابزار قدرت را در اختیار نداشته باشند . اما در جهانی که «تیغ» به دست «زنگی مست» داده اند ، ملت ها جز با توسل به فرهنگ خودی و تقویت مبانی اعتقادی ، راهی برای بقا و حفظ آزادی خویش نخواهند یافت .

توسعه و دستیابی به فن آوری نوین را باید بر اساس نیازهای هر جامعه معنا کرد . چون نیازهای جوامع را فرهنگ ها تبیین می کنند ، الگو قرار دادن کشورهای توسعه یافته ، فریبی است که منجر به انحطاط فرهنگی و به هدر دادن منابع طبیعی و سرمایه های ملی خواهد شد .

جهان سوم پیش از آنکه چشم به «بیرون» بدوزد ، محتاج نگاهی مدبرانه به «درون» است . ایجاد و تقویت شبکه های اطلاع رسانی و بهره گیری از اندیشمندان متعهد و برنامه ریزان متخصص و مؤمن به فرهنگ خودی ، از ضروریات اولیه برای حفظ هویت و شخصیت فرهنگی است . درک نیازهای واقعی جامعه و جهت دادن به تحقیقات و پژوهش ها در مراکز علمی و صنعتی متناسب با این نیازها ، توأم با آموزش و تربیت صحیح و فراگیر به غنای فرهنگی خواهد انجامید .

جهان سوم ، بجای ورود تولیدات کشورهای توسعه یافته که با نیازهای خودی تناسبی ندارند و به وابستگی سیاسی و اقتصادی نیز می انجامد ، باید به تولیدات داخلی روی آورد . اما این بدان معنا نیست که تجارب دیگر ملل نادیده گرفته شود . هنر و زیرکی و سختی راه در این است که این تجارب متناسب با فرهنگ خودی به کار گرفته شوند . جهان سوم ، راه نجاتی غیر از «بازگشت به خویش» ندارد .

 

پی نوشت ها :

1- انسان بی خود ـ ص 201

2- Edward Barent Tylor

3- مبانی جامعه شناسی ـ ص 116

4- France Observateur

5- Alfred Sauvy

6- ر.ک.ژئو پولیتیک اطلاعات . ص 106

7- یک جهان ، چندین صدا ـ ص 71

8- J.Cazeneuve

9- جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی ـ ص 288

10- یک جهان ، چندین صداـ ص 71

11- همان ـ ص 124

12- Oswald Spengler

13- فلسفه سیاست ـ ص 89-88

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.